از لحظه تولد تا روز مرگ، همه ما موجوداتی جنسی هستیم. ما چه در رابطه جنسی با فرد دیگری باشیم یا نباشیم، میتوانیم احساس خوبی نسبت به بدنهایمان داشته باشیم، لذتهای جنسی را درک کرده و یاد بگیریم که چه چیزی ما را از نظر جنسی برمیانگیزد. تمایلات جنسی ما دارای این ظرفیت هستند که به یک نیروی قدرتمند و مثبت در زندگی تبدیل شود تا صمیمانه ترین رابطه مان لبریز از انرژی و عمق شود.
رابطه جنسی یکی از زیباترین روابط انسانی است و اگر قبول کنیم که امری است، کاملا طبیعی که بین دو فرد بالغ رخ میدهد میتوانیم لذت آن را خیلی بیشتر کنیم.
ارتباط جنسی یک رفتار است اما پانتومیم نیست و باید برای برقراری آن از کلام و بیان استفاده کنیم و به طرف مقابلمان بگویم که این ارتباط برای ما به چه معناست، چه چیزهایی برای ما لذت بخش است و متعاقبا از او بخواهیم که برای ما از خودش و انتظاراتی که از رابطه جنسی اش دارد بگوید.
از طرفی ما نمیتوانیم یک کلام یا رفتار را برای همه افراد به کار ببریم. روحیات و خواستههای جنسی افراد با هم متفاوت است. برای همین است که بنای رابطه جنسی سالم، مثل هر رابطه دیگری احتیاج به پیش زمینههایی دارد. مهمترین این پیش زمینهها، امکان گفتگو در خصوص آن است. زن و مرد باید بتوانند- همانطور که در بقیه موارد زندگی مشترک با هم صحبت میکنند- در خصوص رابطه جنسی و خواستههایش در این خصوص صحبت کنند.
ما برای مسائل سادهای مثل «شام چی بخوریم؟» یا «برای رفتن به فلان آدرس از کدام خیابان برویم؟» صحبت و مشورت میکنیم، اما وقتی به مسئله مهم و حیاتی مثل امر جنسی میرسد، انتظار داریم بدون صحبت انجام و حل شود.
در یک رابطه سالم، زن و مرد میپذیرند که برآوردن نیازهای جنسی یک نیاز بشری است و همانطور که فرد گرسنه به غذا احتیاج دارد، بدن زن و مرد بالغ و سالم نیز به رابطه جنسی نیاز دارد. برخلاف آنچه شایع است، میل جنسی مختص مردان نیست و زنان بالغ نیز برای زندگی سالم به رابطه جنسی نیاز دارند. درک این نیاز از سوی مردان- و زنان- کمک بزرگی به شکستن برخی تابوهای موجود در جامعه در خصوص رابطه جنسی است.
باید یاد بگیریم که از رابطه جنسی به عنوان سلاح استفاده نکنیم. این رابطه اسلحهای در دست ما نیست که برای رسیدن به خواستههای خودمان از آن استفاده کنیم. این کار حتی اگر در کوتاه مدت مفید به نظر برسد، در طولانی مدت اثرات تخریبی زیادی بر روی زندگی مشترک خواهد گذاشت.
برای یک رابطه جنسی موفق باید اضطرابها، تردیدها و ترسها را کنار گذاشت. ترس از حاملگی، انزال زودرس، پیری، ارضا نشدن زن، ..همه اینها با مشورت با پزشک قابل بررسی و حل است. بچهدار شدن راه نگاه داشتن هیچ کس در رابطه نیست. تقید به رابطه را نمیتوان از طریق آوردن فرد دیگری به این دنیا تضمین کرد.
شروع رابطه جنسی ممکن است برای زنان ترسناک باشد چرا که افسانههای بسیاری در خصوص اولین رابطه جنسی وجود دارد. درد، خونریزی، …کمک مردها در این مواقع میتواند بسیار حیاتی باشد. رابطه جنسی خوب مستلزم لذت بردن هر دو طرف است. اگر این لذت از ابتدا پایهگذاری شود میتواند به مرور مستحکمتر شود.
رابطه جنسی میتواند از راههای مختلف انجام شود. دو طرف میتوانند با رضایت هم راههای مختلف را امتحان کنند. بدن هم را کشف کنند و نقاط لذت هم را بیابند. این بازی میتواند بسیار رضایت بخش و حتی از خود انزال هم بیشتر لذت بخش باشد.
بسیاری از ما که نوعی از آسیب روحی مربوط به مسائل جنسی یا احساسی را در زندگیمان تجربه کردهایم، حتی در موقعیتهای امن هم ممکن است احساس ترس کنیم. احساسهای دشوار و گیجکننده میتوانند در نتیجه آسیبهای روحی قبلی، حول صمیمیتهای جنسی ما حتی برای تمام طول زندگی ظهور کنند صحبت کردن درباره چنین آسیب روحی با یک شریک صمیمی میتواند دشوار باشد، با وجود این میتواند بخشی از فرآیند درمان باشد.
پاسخ شریک این رابطه میتواند کلیدی برای حساسیت و توانایی در مواجه با موضوعات مهم و ارتباط برقرار کردن بوده و با احساسهای قوی مرتبط باشد. حساسیت شدید در مورد آسیبهای جنسی گذشته، میتواند سدهای جدیدی در رابطه بسازد یا موجب ارتباط خوب و صمیمیت بیشتری شود.
معاشقه دو فرد را به طور کامل دربرمیگیرد. یک فرد به تنهایی تمام داستان نیست، با این حال میتوانیم به کامل شدن در عین اینکه به یکدیگر مرتبط بوده و یکدیگر را دوست داریم برسیم. کامل شدن حتی پس از اینکه چیزی تمام شود، آسیب ببیند یا ناتمام بماند، قابل تحقق است.
آسیبهای گذشته در عین حال که میتوانند ترس و موانعی برای صمیمیت ایجاد کنند، میتوانند به ما اشتیاق را آموخته و این امکان را بدهند تا به روابطی با منطق و همدلی بیشتر نزدیک شویم، به دنبال روابط جدید یا تقویت روابط قدیمیمان باشیم یا نباشیم، میتوانیم تجربههای قدیمی خود را(در عین اینکه تنشهایی میان وابستگی و خودکفایی، صمیمیت و نیاز برای جدا ماندن در ما وجود دارد) با تجربههای “اکنون” بیامیزیم.